Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-07@17:52:19 GMT

سوره های قرآن/ سوره زخرف (متن، ترجمه و فایل صوتی)

تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۸۶۲۸۷۲

سوره های قرآن/ سوره زخرف (متن، ترجمه و فایل صوتی)

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان

 

حم ﴿۱﴾ حاء ميم (۱)

 

وَالْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ سوگند به كتاب روشنگر (۲)

 

إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۳﴾ ما آن را قرآنى عربى قرار داديم باشد كه بينديشيد (۳)

 

وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿۴﴾ و همانا كه آن در كتاب اصلى [=لوح محفوظ] به نزد ما سخت والا و پر حكمت است (۴)

 

أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ ﴿۵﴾ آيا به [صرف] اينكه شما قومى منحرفيد [بايد] قرآن را از شما باز داريم (۵)

 

وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ ﴿۶﴾ و چه بسا پيامبرانى كه در [ميان] گذشتگان روانه كرديم (۶)

 

وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۷﴾ و هيچ پيامبرى به سوى ايشان نيامد مگر اينكه او را به ريشخند مى‏ گرفتند (۷)

 

فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الْأَوَّلِينَ ﴿۸﴾ و نيرومندتر از آنان را به هلاكت رسانيديم و سنت پيشينيان تكرار شد (۸)

 

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿۹﴾ و اگر از آنان بپرسى آسمانها و زمين را چه كسى آفريده قطعا خواهند گفت آنها را همان قادر دانا آفريده است (۹)

 

الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۰﴾ همان كسى كه اين زمين را براى شما گهواره‏ اى گردانيد و براى شما در آن راهها نهاد باشد كه راه يابيد (۱۰)

 

وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ﴿۱۱﴾ و آن كس كه آبى به اندازه از آسمان فرود آورد پس به وسيله آن سرزمينى مرده را زنده گردانيديم همين گونه [از گورها] بيرون آورده مى ‏شويد (۱۱)

 

وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ ﴿۱۲﴾ و همان كسى كه جفتها را يكسره آفريد و براى شما از كشتيها و دامها [وسيله‏ اى كه] سوار شويد قرار داد (۱۲)

 

لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ ﴿۱۳﴾ تا بر پشت آن[ها] قرار گيريد پس چون بر آن[ها] برنشستيد نعمت پروردگار خود را ياد كنيد و بگوييد پاك است كسى كه اين را براى ما رام كرد و[گرنه] ما را ياراى [رام‏ساختن] آنها نبود (۱۳)

 

وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ ﴿۱۴﴾ و به راستى كه ما به سوى پروردگارمان بازخواهيم گشت (۱۴)

 

وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾ و براى او بعضى از بندگان [خدا] را جزئى [چون فرزند و شريك] قرار دادندبه راستى كه انسان بس ناسپاس آشكار است (۱۵)

 

أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاكُمْ بِالْبَنِينَ ﴿۱۶﴾ آيا از آنچه مى ‏آفريند خود دخترانى برگرفته و به شما پسران را اختصاص داده است (۱۶)

 

وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ ﴿۱۷﴾ و چون يكى از آنان را به آنچه به [خداى] رحمان نسبت مى‏ دهد خبر دهند چهره او سياه مى‏ گردد در حالى كه خشم و تاسف خود را فرو مى ‏خورد (۱۷)

 

أَوَمَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ ﴿۱۸﴾ آيا كسى [را شريك خدا مى كنند] كه در زر و زيور پرورش يافته و در [هنگام] مجادله بيانش غير روشن است (۱۸)

 

وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ ﴿۱۹﴾ و فرشتگانى را كه خود بندگان رحمانند مادينه [و دختران او] پنداشتند آيا در خلقت آنان حضور داشتند گواهى ايشان به زودى نوشته مى ‏شود و [از آن] پرسيده خواهند شد (۱۹)

 

وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُمْ مَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۲۰﴾ و مى‏ گويند اگر [خداى] رحمان مى‏ خواست آنها را نمى ‏پرستيديم آنان به اين [دعوى] دانشى ندارند [و] جز حدس نمى‏ زنند (۲۰)

 

أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ ﴿۲۱﴾ آيا به آنان پيش از آن [قرآن] كتابى داده‏ ايم كه بدان تمسك مى ‏جويند (۲۱)

 

بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ ﴿۲۲﴾ [نه] بلكه گفتند ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و ما [هم با] پى گيرى از آنان راه يافتگانيم (۲۲)

 

وَكَذَلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ ﴿۲۳﴾ و بدين گونه در هيچ شهرى پيش از تو هشداردهنده‏ اى نفرستاديم مگر آنكه خوشگذرانان آن گفتند ما پدران خود را بر آيينى [و راهى] يافته‏ ايم و ما از پى ايشان راهسپريم (۲۳)

 

قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ﴿۲۴﴾ گفت هر چند هدايت كننده‏ تر از آنچه پدران خود را بر آن يافته‏ ايد براى شما بياورم گفتند ما [نسبت] به آنچه بدان فرستاده شده‏ ايد كافريم (۲۴)

 

فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۲۵﴾ پس از آنان انتقام گرفتيم پس بنگر فرجام تكذيب ‏كنندگان چگونه بوده است (۲۵)

 

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ ﴿۲۶﴾ و چون ابراهيم به [نا]پدرى خود و قومش گفت من واقعا از آنچه مى ‏پرستيد بيزارم (۲۶)

 

إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ ﴿۲۷﴾ مگر [از] آن كس كه مرا پديد آورد و البته او مرا راهنمايى خواهد كرد (۲۷)

 

وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾ و او آن را در پى خود سخنى جاويدان كرد باشد كه آنان [به توحيد] بازگردند (۲۸)

 

بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُبِينٌ ﴿۲۹﴾ بلكه اينان و پدرانشان را برخودارى دادم تا حقيقت و فرستاده‏ اى آشكار به سويشان آمد (۲۹)

 

وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ ﴿۳۰﴾ و چون حقيقت به سويشان آمد گفتند اين افسونى است و ما منكر آنيم (۳۰)

 

وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿۳۱﴾ و گفتند چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از [آن] دو شهر فرود نيامده است (۳۱)

 

أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿۳۲﴾ آيا آنانند كه رحمت پروردگارت را تقسيم مى كنند ما [وسايل] معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم كرده‏ ايم و برخى از آنان را از [نظر] درجات بالاتر از بعضى [ديگر] قرار داده‏ ايم تا بعضى از آنها بعضى [ديگر] را در خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مى‏ اندوزند بهتر است (۳۲)

 

وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ﴿۳۳﴾ و اگر نه آن بود كه [همه] مردم [در انكار خدا] امتى واحد گردند قطعا براى خانه ‏هاى آنان كه به [خداى] رحمان كفر مى ‏ورزيدند سقفها و نردبانهايى از نقره كه بر آنها بالا روند قرار مى‏ داديم (۳۳)

 

وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ ﴿۳۴﴾ و براى خانه ‏هايشان نيز درها و تختهايى كه بر آنها تكيه زنند (۳۴)

 

وَزُخْرُفًا وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۳۵﴾ و زر و زيورهاى [ديگر نيز] و همه اينها جز متاع زندگى دنيا نيست و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است (۳۵)

 

وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿۳۶﴾ و هر كس از ياد [خداى] رحمان دل بگرداند بر او شيطانى مى‏ گماريم تا براى وى دمسازى باشد (۳۶)

 

وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۳۷﴾ و مسلما آنها ايشان را از راه باز مى دارند و [آنها] مى ‏پندارند كه راه يافتگانند (۳۷)

 

حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ﴿۳۸﴾ تا آنگاه كه او [با دمسازش] به حضور ما آيد [خطاب به شيطان] گويد اى كاش ميان من و تو فاصله خاور و باختر بود كه چه بد دمسازى هستى (۳۸)

 

وَلَنْ يَنْفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿۳۹﴾ و امروز هرگز [پشيمانى] براى شما سود نمى ‏بخشد چون ستم كرديد در حقيقت‏ شما در عذاب مشترك خواهيد بود (۳۹)

 

أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۴۰﴾ پس آيا تو مى‏ توانى كران را شنوا كنى يا نابينايان و كسى را كه همواره در گمراهى آشكارى است راه نمايى (۴۰)

 

فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ ﴿۴۱﴾ پس اگر ما تو را [از دنيا] ببريم قطعا از آنان انتقام مى ‏كشيم (۴۱)

 

أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِمْ مُقْتَدِرُونَ ﴿۴۲﴾ يا [اگر] آنچه را به آنان وعده داده‏ ايم به تو نشان دهيم حتما ما بر آنان قدرت داريم (۴۲)

 

فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۴۳﴾ پس به آنچه به سوى تو وحى شده است چنگ د رز ن كه تو بر راهى راست قرار دارى (۴۳)

 

وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴿۴۴﴾ و به راستى كه [قرآن] براى تو و براى قوم تو [مايه] تذكرى است و به زودى [در مورد آن] پرسيده خواهيد شد (۴۴)

 

وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ﴿۴۵﴾ و از رسولان ما كه پيش از تو گسيل داشتيم جويا شو آيا در برابر [خداى] رحمان خدايانى كه مورد پرستش قرار گيرند مقرر داشته‏ ايم (۴۵)

 

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۶﴾ و همانا موسى را با نشانه‏ هاى خويش به سوى فرعون و سران [قوم] او روانه كرديم پس گفت من فرستاده پروردگار جهانيانم (۴۶)

 

فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِآيَاتِنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا يَضْحَكُونَ ﴿۴۷﴾ پس چون آيات ما را براى آنان آورد ناگهان ايشان بر آنها خنده زدند (۴۷)

 

وَمَا نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۴۸﴾ و [ما] نشانه‏ اى به ايشان نمى ‏نموديم مگر اينكه آن از نظير [و مشابه] آن بزرگتر بود و به عذاب گرفتارشان كرديم تا مگر به راه آيند (۴۸)

 

وَقَالُوا يَا أَيُّهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ ﴿۴۹﴾ و گفتند اى فسونگر پروردگارت را به [پاس] آنچه با تو عهد كرده براى ما بخوان كه ما واقعا به راه درست درآمده‏ ايم (۴۹)

 

فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنْكُثُونَ ﴿۵۰﴾ و چون عذاب را از آنها برداشتيم بناگاه آنان پيمان شكستند (۵۰)

 

وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَهَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۵۱﴾ و فرعون در [ميان] قوم خود ندا درداد [و] گفت اى مردم [كشور] من آيا پادشاهى مصر و اين نهرها كه از زير [كاخهاى] من روان است از آن من نيست پس مگر نمى ‏بينيد (۵۱)

 

أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ﴿۵۲﴾ آيا [نه] من از اين كس كه خود بى‏ مقدار است و نمى‏ تواند درست بيان كند بهترم (۵۲)

 

فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ ﴿۵۳﴾ پس چرا بر او دستبندهايى زرين آويخته نشده يا با او فرشتگانى همراه نيامده‏ اند (۵۳)

 

فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۵۴﴾ پس قوم خود را سبك‏ مغز يافت [و آنان را فريفت] و اطاعتش كردند چرا كه آنها مردمى منحرف بودند (۵۴)

 

فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۵﴾ و چون ما را به خشم درآوردند از آنان انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق كرديم (۵۵)

 

فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلًا لِلْآخِرِينَ ﴿۵۶﴾ و آنان را پيشينه‏ اى [بد] و عبرتى براى آيندگان گردانيديم (۵۶)

 

وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ ﴿۵۷﴾ و هنگامى كه [در مورد] پسر مريم مثالى آورده شد بناگاه قوم تو از آن [سخن] هلهله درانداختند [و اعراض كردند] (۵۷)

 

وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ ﴿۵۸﴾ و گفتند آيا معبودان ما بهترند يا او آن [مثال] را جز از راه جدل براى تو نزدند بلكه آنان مردمى جدل‏ پيشه‏ اند (۵۸)

 

إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۵۹﴾ [عيسى] جز بنده‏ اى كه بر وى منت نهاده و او را براى فرزندان اسرائيل سرمشق [و آيتى] گردانيده‏ ايم نيست (۵۹)

 

وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْكُمْ مَلَائِكَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ ﴿۶۰﴾ و اگر بخواهيم قطعا به جاى شما فرشتگانى كه در [روى] زمين جانشين [شما] گردند قرار دهيم (۶۰)

 

وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۱﴾ و همانا آن نشانه‏ اى براى [فهم] رستاخيز است پس زنهار در آن ترديد مكن و از من پيروى كنيد اين است راه راست (۶۱)

 

وَلَا يَصُدَّنَّكُمُ الشَّيْطَانُ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۶۲﴾ و مبادا شيطان شما را از راه به در برد زيرا او براى شما دشمنى آشكار است (۶۲)

 

وَلَمَّا جَاءَ عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُمْ بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۶۳﴾ و چون عيسى دلايل آشكار آورد گفت به راستى براى شما حكمت آوردم و تا در باره بعضى از آنچه در آن اختلاف میکرديد برايتان توضيح دهم پس از خدا بترسيد و فرمانم ببريد (۶۳)

 

إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ ﴿۶۴﴾ در حقيقت ‏خداست كه خود پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد اين است راه راست (۶۴)

 

فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿۶۵﴾ تا [آنكه] از ميانشان احزاب دست به اختلاف زدند پس واى بر كسانى كه ستم كردند از عذاب روزى دردناك (۶۵)

 

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۶۶﴾ آيا جز [اين] انتظار مى ‏برند كه رستاخيز در حالى كه حدس نمى‏ زنند ناگهان بر آنان در رسد (۶۶)

 

الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ ﴿۶۷﴾ در آن روز ياران جز پرهيزگاران بعضي‏شان دشمن بعضى ديگرند (۶۷)

 

يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَلَا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ ﴿۶۸﴾ اى بندگان من امروز بر شما بيمى نيست و غمگين نخواهيد شد (۶۸)

 

الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿۶۹﴾ همان كسانى كه به آيات ما ايمان آورده و تسليم بودند (۶۹)

 

ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ تُحْبَرُونَ ﴿۷۰﴾ شما با همسرانتان شادمانه داخل بهشت‏ شويد (۷۰)

 

يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَأَنْتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۷۱﴾ سينيهايى از طلا و جام‏هايى در برابر آنان مى‏ گردانند و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد [هست] و شما در آن جاودانيد (۷۱)

 

وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۷۲﴾ و اين است همان بهشتى كه به [پاداش] آنچه میکرديد ميراث يافتيد (۷۲)

 

لَكُمْ فِيهَا فَاكِهَةٌ كَثِيرَةٌ مِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۷۳﴾ در آنجا براى شما ميوه ‏هايى فراوان خواهد بود كه از آنها مى ‏خوريد (۷۳)

 

إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿۷۴﴾ بى‏ گمان مجرمان در عذاب جهنم ماندگارند (۷۴)

 

لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿۷۵﴾ [عذاب] از آنان تخفيف نمى‏ يابد و آنها در آنجا نوميدند (۷۵)

 

وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ كَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ ﴿۷۶﴾ و ما بر ايشان ستم نكرديم بلكه خود ستمكار بودند (۷۶)

 

وَنَادَوْا يَا مَالِكُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّكَ قَالَ إِنَّكُمْ مَاكِثُونَ ﴿۷۷﴾ و فرياد كشند اى مالك [بگو] پروردگارت جان ما را بستاند پاسخ دهد شما ماندگاريد (۷۷)

 

لَقَدْ جِئْنَاكُمْ بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ ﴿۷۸﴾ قطعا حقيقت را برايتان آورديم ليكن بيشتر شما حقيقت را خوش نداشتيد (۷۸)

 

أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ﴿۷۹﴾ يا در كارى ابرام ورزيده‏ اند ما [نيز] ابرام مى ‏ورزيم (۷۹)

 

أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ ﴿۸۰﴾ آيا مى ‏پندارند كه ما راز آنها و نجوايشان را نمى ‏شنويم چرا و فرشتگان ما پيش آنان [حاضرند و] ثبت مى كنند (۸۰)

 

قُلْ إِنْ كَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ ﴿۸۱﴾ بگو اگر براى [خداى] رحمان فرزندى بود خود من نخستين پرستندگان بودم (۸۱)

 

سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۸۲﴾ پروردگار آسمانها و زمين [و] پروردگار عرش از آنچه وصف مى كنند منزه است (۸۲)

 

فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿۸۳﴾ پس آنان را رها كن تا در ياوه‏ گويى خود فرو روند و بازى كنند تا آن روزى را كه بدان وعده داده مى ‏شوند ديدار كنند (۸۳)

 

وَهُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِي الْأَرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿۸۴﴾ و اوست كه در آسمان خداست و در زمين خداست و هموست‏ سنجيده‏ كار دانا (۸۴)

 

وَتَبَارَكَ الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۵﴾ و خجسته است كسى كه فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن اوست و علم قيامت پيش اوست و به سوى او برگردانيده مى ‏شويد (۸۵)

 

وَلَا يَمْلِكُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۸۶﴾ و كسانى كه به جاى او مى‏ خوانند [و مى ‏پرستند] اختيار شفاعت ندارند مگر آن كسانى كه آگاهانه به حق گواهى داده باشند (۸۶)

 

وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿۸۷﴾ و اگر از آنان بپرسى چه كسى آنان را خلق كرده مسلما خواهند گفت‏ خدا پس چگونه [از حقيقت] بازگردانيده مى ‏شوند (۸۷)

 

وَقِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلَاءِ قَوْمٌ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾ و گويد اى پروردگار من اينها جماعتى‏ اند كه ايمان نخواهند آورد (۸۸)

 

فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلَامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾ [و خدا فرمود] از ايشان روى برتاب و بگو به سلامت پس زودا كه بدانند (۸۹)   فایل صوتی سوره زخرف کد ویدیو دانلود فیلم اصلی.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: سوره های قرآن سوره زخرف براى شما ق ال وا ه ت د ون ال أ ر ض مى کنند ک ان وا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۸۶۲۸۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای دعوای هوشنگ ابتهاج با رهبر حزب توده

کتاب پیر پرنیان اندیش، جمع آوری خاطرات هوشنگ ابتهاج توسط میلاد عظیمی و عاطفه طیه است که در سال ۱۳۹۱ توسط انتشارات سخن منتشر شد. هوشنگ ابتهاج در این کتاب به خاطرات خود در مواجهه با سوالات گردآورندگان می‌پردازد.

به گزارش انتخاب، این کتاب در دو جلد و بیش از هزار صفحه منتشر شده است. در ادامه بخش‌هایی کوتاه از این کتاب را با هم می‌خوانیم.

به آذین و تشکیلات اتحاد دموکراتیک مردم ایران

(اتحاد دموکراتیک مردم ایران، تشکیلاتی سیاسی بود که در مهر ماه ۱۳۵۷ توسط محمود اعتمادزاده (به آذین) تشکیل شد. این تشکیلات پس از انقلاب نیز به فعالیت خود به موازات حزب توده ادامه داد و با دستگیری به آذین، فعالیت آن پایان یافت.)

-ترجمه‌های به آذین رو می‌پسندین؟

بله زبان فاخر درخشانی داره، ولی تو اولین ترجمۀ جدیش ژان کریستف، جلد اول و نصفی از جلد دوم ترجمه معیوبه یعنی زمان‌های افعال زمان‌های فرانسویه مال زبان فرانسه است. مثلاً ما می‌گیم من دیدم که می‌اومد، ولی ترجمه به آذین نادرسته و این زمان‌ها فارسی نیست

-بهترین ترجمه به آذین به نظر شما کدومه؟

جان شیفته به نظرم خیلی ترجمۀ عالی داره زبان آراسته واقعاً درخشان، طبری می‌گفت اگه رومن رولان زنده بود حظ می‌کرد کار ترجمه به آذین یک بازآفرینی از جان شیفته به زبان فارسی در اومده طبری اصلشو هم خونده بود و می‌گفت کار به آذین ترجمه نیست بازآفرینیه یا اون کتاب اولن اشپیگل نوشتهٔ شارل دو کوستر ترجمه فوق‌العاده درخشانی داره. خیلی پرکار بوده به آذین

- آقای به آذین به موسیقی هم علاقمند بود؟

بله حتی تو وصیت نامه‌اش نوشته که به آداب مسلمانی مراسم کفن و دفن منو انجام بدین و بی سر و صدا جایی خاک، کنین در مسجد و خانقاه برای من مراسم نگیرین اگه دوستان و اقوام خواستن از من یادی بکنن دور هم جمع بشن و موزیک گوش کنند.

-استاد شما در جریان کار تشکیلات اتحاد دمکراتیک مردم ایران بودید؟

ببینید تا اونجا که یادمه به آذین پیش از انقلاب این تشکیلات درست کرد، ولی بعد از انقلاب نمی‌دونم چی شد که به روز به آذین به من زنگ زد. از طرز حرف زدنش فهمیدم یه چیز غیر عادیه گفت: سایه فلان روز ساعت چهار بعد از ظهر بیا خونه ما. خُب ما همچین مناسباتی با هم نداشتیم ما هر روز همدیگه رو می‌دیدیم. وقتی تعیین می‌کنه فلان روز بیا لابد یه قرار غیر عادیه من هم حدس زدم که باید یه چیز سیاسی باشه. من قبل از ساعت چهار رفتم به خونه‌اش و نشستیم و حرف‌های معمولی مونو زدیم. بعد کیانوری اومد و یه نفر دیگه هم اومد اونجا حرف اتحاد دمکراتیک و مطرح کردن که قرار بود یه تشکیلات دمکراتیک بی ارتباط با حزب توده ایران باشه.

من به کیانوری گفتم اصل این کار خیلی خوبه و تعدد احزاب مفیده و حتی برای مصلحت کار هم خوبه و اون‌هایی که نمی‌خوان تند و تیزی‌های حزب سیاسی رو داشته باشن یه جای دمکراتیکی هست که می‌تونن اونجا سر یه مسائلی باهم توافق بکنن این فکر خوبیه، ولی شما بد عمل کردین به گمان من شما یعنی کیانوری، این اتحاد دمکراتیک و تشکیل دادین و بعد بدترین آدمو برای این کار گذاشتین آقای به آذین پرچم حزب توده ایرانه؛ شما این آدم بی اینکه از حزب توده ایران بریده باشه، آوردین که یه تشکیلات مستقل راه بندازه؛ خُب همه می‌خندن. مردم کـه بـاور نمی‌کنن این فقط جعلی بودن و ریا رو نشون می‌ده.

کیانوری تند شد و گفت حالا رفیق ما سایه می‌خواد رفیق ما، به آذین رو به ما معرفی کنه! گفتم نه آقا من نمی‌خوام به آذین به شما معرفی کنم؛ آقای به آذین احتیاجی به معرفی من نداره من می‌گم بد انتخاب کردین. معنای حرف من این بود که شما این تشکیلاتو راه انداختین دیگه گفت: ما اینجا جمع شدیم راجع به اتحاد دمکراتیک صحبت بکنیم. پس تو چرا اگه موافق نیستی اینجا هستی؟ من دیگه منفجر شدم لبخند می‌زند و برگشتم به آذینو نگاه کردم گفتم: ایشون به من تلفن کرد و از نداده که من خواهش کرده ساعت چهار بعد از ظهر بیام اینجا و به من توضیح هم قضیه چیه. من خیلی خوشحال میشم پاشم برم. کیا گفت که نه من که مقصودم این نیست و حالا ما نشستیم و داریم حرف می‌زنیم. من تا آخر جلسه اخم کردم و ساکت نشستم (اخم مبارک را هم تقلید می‌کند به خنده می‌افتیم و تمام مدت این طوری نشستم کمی پشت به کیانوری) و دیوارو نگاه کردم.

آقای عظیمی عزیز اگه شما به کسی احتیاج نداشته باشین و طمع به چیزی نداشته باشین همیشه می‌تونین حرفتونو بزنین.

- استاد ارزیابی تون از این تشکیلات چیه؟

به نظرم یه خطای محض بود... به آذین هم باورش شده بود و همه نیروشو برای این اتحاد دمکراتیک گذاشته بود اصلاً در قالب یک رهبر قرار گرفته بود...

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • ماجرای دعوای هوشنگ ابتهاج با رهبر حزب توده
  • «آوای ابرها» راهی ایتالیا می‌شود 
  • حضرت ابراهیم یک پیامبر ویژه است
  • خداوند برای انسان‌ها رستگاری می‌خواهد
  • مصحف شریف « قرآن مبارک » چه ویژگی‌هایی دارد؟
  • ترجمه «لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی» چاپ شد
  • تهدید وزیر جنگ رژیم صهیونیستی براى حمله قريب الوقوع به رفح
  • رفتن حسن یزدانی به مجارستان اشتباه است!
  • ترجمه عکس و متن «فصل‌های درون» منتشر شد
  • افشاگری مدیر رسانه اسبق استقلال علیه مدیرعامل جدید! + فایل صوتی